فصل بیداری
* پیشینه:
روزهای زمستان 1374 که کم کم شور و شعفی از انتخابات مجلس پنجم یافته بود، حضور گروهی تحت عنوان «کارگزاران سازندگی ایران» را در حالی حس کرد که موج شعار سازندگی شعار غالب دولت بود. این اسم گذاری موجب اعتراض بسیاری دیگر از کارگزاران نظام گردید و ناگزیر تا رسمی شدن و کسب پروانه، برای فرار از مشکلات حقوقی آن، از عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی ایران» استفاده می گردید.
در ذیل بیانیه اعلام موجودیت این حزب نامهایی دیده می شد که اغلب چهره های آشنایی بودند و سالها سابقه حضور در قدرت را داشتند. افرادی همچون آقازاده، زنگنه، ترکان، غرضی، نجفی، فروزش، محمدخان، مهاجرانی، نوربخش، محمد هاشمی، مرعشی، امراللهی، هاشمی طبا، کرباسچی و ... که در آن موقع بر کرسی وزارت، معاونت رییس جمهور، ریاست بانک مرکزی و شهرداری تهران نشسته بودند. این امر به خوبی بیانگر آن بود که مدیران اجرایی کشور با تشکیل گروه قصد بسط قدرت خود به دیگر عرصه های حاکمیت را داشتند تا شرایطی فراهم آورند که در مسند قدرت باقی بمانند. به عبارتی کارگزاران در نگاه موسسین آن کارکرد حزبی به معنای متداول آن که وظیفه «کادرسازی» و «مدیرپروری» دارد را نداشت و تنها وجه اشتراک موسسین بقای در قدرت بود؛ کرباسچی دبیرکل کارگزاران در این باره چنین می گوید:" کارگزاران، یک گروه سیاسی دارای آیین نامه و اساسنامه نیست، بلکه به سبب ضرورتهای مقطعی دوران انتخاب مجلس به وجود آمد، یعنی ما بر اساس ضرورتهایی که در مقاطع مختلف انقلاب پیش می آید فعالیت می کنیم." (روزنامه اخبار، 12/6/75)
در چنین شرایطی برخی از بزرگان نظام به موسسین این حزب هشدار دادند و نسبت به مشکلات احزاب دولت ساخته برای کشور احساس خطر نمودند، در پی این هشدارها در همان ابتدای امر برخی از وزیران موسس حزب انصراف خود را از حضور تشکیلاتی در کارگزارن اعلام کردند، گرچه همواره همراهی موثر برای این حزب نو پا به حساب می آمدند.
حزب کارگزاران که از تحصیل کردگان و یا تحصیل نکردگان با ژست تحصیل کردگی تشکیل شده بود با پناه بردن به نام تکنوکرات (technocrat) سعی بر القای چهره ای علمی از خود نمود و در این میان رقیبان خود را با برچسب «جوانان انقلابی دیروز» و با اتهام نداشتن سواد آکادمیک ترد کرد. افرادی همچون دکتر غفوری فرد ، مهندس خاموشی و ...
در نهایت فهرستی با عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی ایران» برای مجلس پنجم معرفی گردید. در این فهرست که نام عبدالله نوری در صدر آن قرار داشت نام افراد اصولگرایی همچون حضرات آیات موحدی کرمانی، دری نجف آبادی ، ناطق نوری، مرحوم ابوترابی و ... نیز گنجانده شد تا پروژه فریب تکمیل گردد. گرچه آنها از این حمایت تبری جستند اما حجم گسترده تبلیغات کارگزاران که تا آنزمان بی نظیر بود از یکسو و کمبود وقت برای روشنگری در این زمینه فرصت را به دست کارگزاران داد. حزب تازه تاسیس در مرحله اول توانست نامزد اختصاصی خود فائزه هاشمی که دختر رییس جمهور وقت بود را با شعارهای فمنیستی همچون آزادیهای اجتماعی برای زنان در غالب آزادی دوچرخه سواری در کنار ناطق نوری رییس مجلس دوره چهارم در مرحله اول به مجلس بفرستد. هرچند صرف هزینه های هنگفت برای تبلیغات خانه به خانه کارگزاران تحت عنوان نامه تشکر کرباسچی و فائزه هاشمی از مردم تهران نتوانست در راه یابی دیگر چهره های اختصاصی کارگزاران همچون شهرداران مناطق (تاجران، تقوی منش و ...) و یا یاران استراتژیکی همچون مهدی حجت و الویری موثر افتد.
عملکرد این دوره کارگزاران بیانگر هدف بودن قدرت برای آنها و نه فن سالاری بود و در این راه خط قرمزی برایشان موجود نبود. آنچنانکه در آستانه انتخابات 76 مهاجرانی رسما خواستار تغییر قانون اساسی برای امکان کاندیداتوری هاشمی برای سومین بار در انتخابات شد اما اندکی بعد در دوره وزارت ارشادش در برابر موج ترور شخصیت رفسنجانی توسط مطبوعات هم پیمانانش سکوت اختیار کرد وحتی گاه میدان را نیز برای ایشان مهیا نمود.
توجه به منابع مالی این حزب نیز به خوبی بیانگر این است که این گروه از ابتدا در چه تفکری ریشه داشته است. به عنوان نمونه شرکت OIEC که در زمان وزارت اقازاده در سال 66 تاسیس شد و توسط فروزش، محمدخان، روغنی زنجانی، واعظی و لاهیجانیان اداره می گشت ، به طور کامل در اختیار اعضای کارگزاران بود و در پروژه هایی نظیر پتروشیمی تبریز و خراسان و پالایشگاه بندرعباس حضوری جدی داشت؛ این شرکت مقدمه ای برای تاسیس شرکت پتروپارس توسط زنگنه گردید که به عنوان شرکت به ظاهر خصوصی در یکی از جزایر بریتانیا ثبت شد. حضور بهزاد نبوی و محسن صفایی فرهانی در این شرکت بیانگر تعامل و همراهی بالای این حزب با سیار اصلاح طلبان و به مشارکت طلبیدن آنها در پروژه های مالی کلانی همچون پتروپارس است، آنچنان که در شماره ششم همشهری ماه (در دوران مسئولیت عطریانفر) از قول زنگنه نقل می گردد که در برابر ابراز بی میلی بهزاد نبوی برای پذیرش ریاست هیات مدیره پتروپارس اصرار می نموده است که این کار توست و از کس دیگری بر نمی آید."
برای بررسی چگونگی مسائل مالی کارگزاران اسناد کمی در دسترس است اما برای نمونه کافی است به پرونده غرضی که در یکی از مطبوعات منتشر گردید و علی رغم شکایت وزیر وقت مخابرات دادگاه رای به تبرئه نشریه افشاگر داد و یا پرونده قطور کرباسچی و مدیرانش در شهرداری تهران سری بزنید.
* کارگزاران و لیبرالیسم
بسیاری تشکیل کارگزاران را حاصل تنگ نظری جامعه روحانیت و جدا شدن بخشی از حامیانشان از ایشان می دانند ؛ به عنوان نمونه روزنامه جمهوری اسلامی در سال 1380 در سرمقاله خود با عنوان "باز هم خبط سیاسی!" تلویحاً به چگونگی شکل گیری حزب کارگزاران سازندگی اشاره کرده و با یادآوری انتخابات دوره پنجم مجلس و عدم پذیرش افراد پیشنهادی هاشمی در لیست "روحانیت مبارز" نوشت: "آن پیشنهاد منطقی بر اثر اصرار برخی عناصری که قاعدتاً امروز احساس پشیمانی می کنند، نادیده گرفته شد و با برخوردهای نادرستی که حتی تکرار آن ملال آور است، به دیگری هایی ختم شد و بعداً با طرد تعمدی بخشی از نیروهای مؤثر نظام، به مراحل حیرت انگیزی انجامید."
اما به نظر می رسد کارگزاران از ابتدا راهی جدای از جامعه روحانیت داشت . به عنوان نمونه آنچه کارگزاران را دیگر بار بر سر زبانها انداخته است مواضع اخیر سخنگوی این حزب، حسین مرعشی است. وی در سال گذشته به صراحت اعلام کرد که حزبش دارای نگرش لیبرال دمکرات است. پس از این سخنان هیاهوی بسیار در این خصوص صورت گرفت. اندکی بعد در جلسه ای که در منزل عبدالله نوری (از نقاط مشترک کارگزاران با دیگر اصلاح طلبان) شکل گرفته بود و افرادی همچون ابراهیم یزدی، موسوی لاری، اشکوری، حجاریان، سعید لیلاز و ... نیز حضور داشتند؛ سخنران جلسه عبدالکریم سروش با انتقاد از اصلاح طلبان که معتقد بود به دین سنتی عمل می کنند و خمسشان را به کسانی می دهند که نگاهشان با اصلاح طلبان متفاوت است خواستار کار اثباتی در ایجاد فقه جدید و کلام جدید شد و گفت: " بالاخره روشنفکری باید تکلیف خودش را با یکسری مسائل روشن کند، دوستان ما هنوز ذهنشان نسبت به سکولاریزم روشن نیست... هنوز راجع به لیبرالیسم و غرب ذهنها روشن نیست... برچسب غرب زده برای این است که من و شما را بترسانند، از چه می ترسیم؟ من خیلی خشنود شدم وقتی شنیدم پاره ای از کارگزاران صریحا اعلام کردند ما لیبرال هستیم، بسیار خوب شتر سواری که دولا دولا نمی شود ..." وی در این سخنرانی بارها از ضرورت افشای مخالفت با نگاه رایج به اسلام سخن گفت و این اقدام کارگزاران را ستود.
اندکی بعد مرعشی از تهیه کردن مقدمات انتشار مبانی فکری این حزب در قبال نسبت « لیبرالیسم» و « اسلام» در قالب یک مانیفیست خبر داد.مرعشی همچنین، اخباری را که اخیرا در باره اختلافات درونی این حزب در محافل سیاسی منتشر شده ، تکذیب کرد. اخباری که حکایت از آن داشت در پی مطرح شدن بحث لیبرال دمکرات بودن این حزب توسط مرعشی، اختلافاتی در میان اعضا شکل گرفته و حتی به مشاجراتی در جلسه شورای مرکزی انجامیده است.
این در حالی بود که بسیاری از اعضای شاخص کارگزاران نسبت به موضع مرعشی انتقاد داشتند. این امر تا آنجا پیش رفت که روزنامه کارگزاران که قرار بود ناشر افکار حزب باشد مورد رضایت هیات سیاسی حزب کارگزاران قرار نگرفت و در چند مورد محمد هاشمی در مصاحبه با نشریات جناح محافظه کار از این که ناشران روزنامه متمایل به اصلاح طلبان هستند ابراز گله مندی کرد و گفت که روزنامه را عده ای اشغال کرده اند و به حزب ربطی ندارد.
اختلاف درونی رهبران حزب کارگزاران سازندگی از ابتدای تاسیس این حزب بین دو دسته [یک طرف غلامحسین کرباسچی که جناح متمایل به اصلاح طلبان را رهبری می کند و طرف دیگر محمد هاشمی که منتقدین جناح اول را نمایندگی می کند] وجود داشته است. این اختلاف در همان اوایل به این ترتیب حل شد که کرباسچی دبیرکل و محمد هاشمی رییس دفتر سیاسی باشد. اما به دنبال محکوم شدن غلامحسین کرباسچی و دستگیری و زندانی شدن وی عملا حزب کارگزاران منحل شد، با این توضیح که برای انحلالش نیاز به جمع شدن اعضای مرکزی و امضای یک اعلامیه وجود داشت که چنین امری امکان پذیر نمی شد. در این میان، محمد هاشمی از ابتدا اساس کار خود را بر استفاده از انتقاد از این حزب گذاشته در عین حال از عنوان رییس دفتر سیاسی هم هرگاه لازم بود استفاده کرده است. وی حتی در این فاصله نتوانسته سه برادر زاده ای را که در شورای مرکزی دارد، به خود جلب و راضی کند. محسن، فائزه و علی هاشمی در موقعیت های مختلف بیش تر به جناح مدرن تمایل نشان داده اند، و کوشش های حسین مرعشی برای نزدیک کردن مواضع محمد هاشمی به دیگران ناموفق مانده است.
* برخی از چهره های تاثیر گذار:
غلامحسین کرباسچی: از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۷ شهردار تهران بود.وی پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۸ از استانداری اصفهان به شهرداری تهران منتقل شد. در سال ۱۳۷۷ از سوی غلامحسین محسنی اژهای به اتهام جرایم مالی محاکمه و زندانی شد در آن زمان برخی مطبوعات از قول یکی از اعضای کارگزاران نوشت که با محاکمه کرباسچی قلک حزب شکست. وی که دبیرکل حزب کارگزاران است در سال ۷۹ روزنامه هممیهن را منتشر ساخت که پس از 63 شماره توقیف شد ، این روزنامه از اواخر اردیبهشت ۸۶ با تیمی متشکل از بسیاری از روزنامه نگاران که دارای سوء پیشینه بودند دوباره منتشر شد اما بار دیگر توقیف گردید.
محمدعلی نجفی: متولد ۱۳۳۰ در موسسه تکنولوژی ماساچوست دوره کاشناسی ارشد و دکتری را طی نمود ولی به جهت فعالیت های مربوط به پشتیبانی از حرکت انقلاب اسلامی در ایران دفاع رساله دکتری خود را ناتمام گذاشته و به ایران بازگشت .وی در چندین دوره به عنوان وزیر آموزش وپرورش و وزیر آموزش عالی خدمت کرد. پس از دولت هاشمی با حکم سید محمد خاتمی به ریاست سازمان برنامه و بودجه انتساب یافت. او یکی از ارکان اصلی حزب کارگزاران سازندگی ایران است.وی در حال عضو شورای شهر تهران است.
محسن نوربخش: نام وی با اقتصاد ایران عجین گشته است. وی نیز مشغول به تحصیل در دانشگاه های آمریکا بود که بعد از سقوط رژیم شاه، وقتی تحصیلات خود را پایان داد، با دریافت دکترای اقتصاد به تهران برگشت و در دولت بنی صدر به پیشنهاد شهید رجایی رییس بانک مرکزی شد و تا دومین روز از سال 1382 زمانی که 59 سال داشت و به مرگی ناگهانی از جهان رفت، همچنان در آن سمت بود. نوربخش با پایان جنگ و آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به عنوان وزیر دارائی و امور اقتصادی وارد کابینه وی شد اما مجلس پنجم که جناح محافظه کار در آن اکثریت یافته بود وی را در مقام وزارت نپذیرفت و به فاصله چند دقیقه از سوی هاشمی رفسنجانی به معاونت اقتصادی رییس جمهور انتخاب شد، مقامی که چندی بعد با رفتن وی از پست های اجرائی حذف شد و نوربخش بار دیگر به ریاست بانک مرکزی جمهوری اسلامی منصوب گردید. وی از سیاست آزاد سازی نرخ ارز تا تثبیت آن را اجرا نمود.
عبدالله نوری: وزیرکشور کابینههای نخست رفسنجانی و خاتمی و نخستین رئیس شورای شهر تهران بود. او که از جناح روحانیون مبارز به شمار میرفت، در کابینه دوم رفسنجانی از وزارت کنار گذاشته شد. در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای اسلامی، در صدر فهرست کارگزاران و نیروهای خط امام، به عنوان نماینده مردم تهران برگزیده شد و تا به مدت یکسال رهبری فراکسیون اقلیت را در این مجلس بر عهده داشت. در سال ۱۳۷۶، پس از پیروزی خاتمی در انتخابات، نوری دوباره وزیر کشور شد، ولی پس از یک سال توسط اکثریت مجلس پنجم استیضاح شد. پس از استیضاح و برکناری از وزارت کشور، او روزنامه خرداد را منتشر کرد و چند ماه بعد، در اسفند ۱۳۷۷ با رای مردم تهران به عضویت شورای شهر درآمد. در تابستان ۱۳۷۸، برای امکان نامزد شدن در انتخابات دور بعدی مجلس، از شورای شهر تهران کناره گرفت، ولی اندکی بعد، بنابر شکایتهایی که از روزنامه خرداد شده بود، به ۵ سال زندان محکوم کرد و در نتیجه رد صلاحیت گردید.
محمد هاشمی: برادر اکبر هاشمی رفسنجانی است و مانند بسیاری از کارگزارانی ها در آمریکا تحصیل کرده است. ژست های سیاسی مشابه هاشمی می گیرد و غالبا از موضع سخنگوی وی صحبت می کند. وی سوابق اجرایی بسیار همچون ریاست سازمان صدا و سیما و معاونت اجرایی ریاست جمهوری را در کارنامه دارد. وی مسئول دفتر سیاسی حزب است.
حسین مرعشی: متولد 1337، از خانواده هاشمی است و به غیر از استانداری کرمان مهمترین پست اجراییش مسئولیت دفتر هاشمی در ریاست جمهوری بوده است. دوره پنجم و ششم در مجلس از اصلی ترین عناصر کارگزاران محسوب می گردید. وی همینک سخنگوی این حزب است.
حسین موسویان: متولد ۱۳۳۶ ، در سال ۱۳۵۵ به امید ادامه تحصیل راهی آمریکا شد، ولی با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و در جهادسازندگی کاشان، تهران تایمز، وزرات ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی به کار مشغول شد. وی خواهرزاده محلوجی عضو حزب کارگزاران سازندگی است. موسویان که معاون مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود در زمانی که حسن روحانی مسوولیت پرونده هستهای ایران را بر عهده داشت به عنوان عضو ارشد تیم مذاکره کننده هستهای بود و سخنگوی هیئت ایرانی به شمار میرفت. وی به اتهام ارتباط با بیگانگان در زندان اوین بازداشت شد ولی مدتی بعد با قرار وثیقه به مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان آزاد شد اما پرونده وی همچنان باز است. محمد عطریانفر از اعضای برجسته کارگزاران در فاصله اندکی از بازداشت وی در مصاحبه ای به دفاع از موسویان پرداخت.